وبلاگ :
حسرت
يادداشت :
امام آمد
نظرات :
5
خصوصي ،
27
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هدي
عمليه شب جمعه نشسته بوده تو حياط واسه خودش بساط ميزوني جور كرده بوده و تو حال بوده، كه يهو يك توپ از آسمون مياد ميزنه بساط منقل و وافورش رو به گند ميكشه
.
خلاصه بدبخت صاب وافور همينجوري هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرين ميفرستاده، كه يهو صداي زنگ در بلند ميشه و حالا زنگ نزن كي زنگ بزن
!
جناب عملي با هزار بدبختي، خودشو ميرسونه دم در، ميبينه پشت در يك بچه ده
-
يازده ساله واستاده، هي داد ميزنه
:
توپم
...
توپم
!
يارو خيلي شاكي ميشه، ميگه
:
اي بي ظرفيت
!!
خوب منم توپم
...
ديگه نميام كاسه كوزه مردم رو بهم بزنم
!!!